کد مطلب:210696 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:116

ترجمه ی جابر بن حیان شاگرد امام صادق
ابوعبدالله جابر بن حیان بن عبدالله الكوفی و معروف به صوفی اصلا از مردم خراسان بوده و در كوفه اقامت گرفت معروف به كوفی شد. ابن ندیم می نویسد اصل جابر بن حیان از خراسان بوده است.

ابن خلكان می نویسد اهل طرسوس بوده - در كشف الظنون او را از بزرگان علماء قرن دوم دانسته وفاتش را سال 160 نوشته در كتاب تاریخ الفكرالعربی وفاتش را سال 180 نوشته و می گوید او از خاندان برامكه بوده است.

جلدكی او را در كتاب نهایةالطلب تا زمان مأمون دانسته و این منافات ندارد با آنكه هارون برامكه را برانداخت و جابر را متعرض نشده باشد زیرا جابر اشتغال علمی داشته و در سیاست وارد نبوده و هارون از سال 170 تا سال 188 در محو آثار برامكه برآمد و اگر وفات جابر را هم سال 180 بدانیم باز هم مأمون را درك نموده.

آنچه مؤرخین درباره جابر اتفاق نموده و از عصر خود او تاكنون نقل نموده اند این است كه كان حكیما ریاضیا - فیلسوفا - منجما - طبیبا - منطقیا - رصدیا - مؤلفا مكثرا فی جمیع هذه العلوم و غیرها - كالزهد و المواعظ من اصحاب الامام جعفر الصادق (ع) واحد ابوابه و من كبار الشیعة [1] .



[ صفحه 129]



ابن ندیم و حاجی خلیفه می نویسند با توجه به كثرت تألیفات جابر باید او را از عجایب روزگار و نوادر دهر شناخت زیرا یك مرد در مدت معتدل زندگی و سه هزار و نهصد كتاب در علوم مختلفه عقلیه و نقلیه از عجایب روزگار است.

تألیفات جابر نشان می دهد كه او فیلسوف - حكیم فقیه - طبیب - فیزیسین - شیمیست - منجم - هیوی - واعظ - ناطق بوده و با همه این فنون در حیل و نیرنجات و عزائم و طلسمات و صنایع و آلات حرب نیز دستی قوی داشته در حالی كه در عین حال زاهدی واعظ و مؤلفی متعظ بوده است و تاكنون بدین احاطه علمی كسی در كتب رجال دیده نشده.

نگارنده گوید به همان دلیل كه فلاسفه گویند كثرت دلیل وحدت است ما معتقدیم این همه كثرت تألیفات دلیل وحدت استادی بوده كه او مؤید من عند الله بوده است و معلمش شدیدالقوی بوده و تا كسی از سرچشمه وحی و الهام سیراب نشود ممكن نیست بدین كمال جامعیت برسد.

كسی كه دارای آنقدر سعه صدر باشد كه بتواند هزار و سیصد رساله در حیل و نیرنجات تألیف و تصنیف كند و كسی كه طبیب نبوده و توانسته درباره علوم و فنون طب پانصد رساله بنویسد و فیلسوف و حكیم نبوده و پانصد رساله در نقض فلاسفه یونان نگاشته و در یك علم به تنهائی هزار و سیصد رساله نوشتن دلیل قاطع قدرت فكری و اتصال به مبدأ وحی و الهام بوده است.


[1] اعيان الشيعه ص 116 ج 15 چاپ دمشق.